حدیث جونحدیث جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
هدیه جون،خواهرکوچولوهدیه جون،خواهرکوچولو، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

♥عزیــــزای دل عمه ♥

اولین زمستان حدیث جونم

دخترمون سال پیش اواخر آذرماه و اوایل زمستان به دنیا اومد،  زمستون سال گذشته، شماخیلی کـــــــــــوچولو بودی ..... حدود ٢ماهت بود. ولی زمستون امسال بـــــــــــزرگ شدی... خــــــــانم شدی ....و ایــــــن شد که، حدیث جون اولین زمستونش رو پیش عمه هاااا و خاله هاش تجربه کرد. اینم عکس هاش   راستی اینم بگم که خیلی از کلمات رو به خوبی بیان میکنی ... مثل بـــــــــــــرف فــــــــــــــــــدای این تفکرت عزیزم اینجا داری با دستت اشاره میکنی بــــــــــــــــــــرف دست مامان بزرگ حدیث جونم(مامان خودم) درد نکنه بابت این شال و کلاه خوشگلی که برای حدیث جون بافتن. ...
24 بهمن 1392

حدیث جونم راه افتاد دلم به تاب تاب افتاد

دختر خوشگلمون روز های اول چهارده ماهگی، بالاخره با کلی تمرین و زمین خوردن راه افتاد. البته باید بگم قبلش راه میرفت.. اما به کمک دیگران یا گرفتن لبه های مبل و میز  چهارشنبه 1392/11/2 روزی بود که شاهـــــزاده خانم به تنهایی اولین قدم های خوشگلش رو به یاری خدا به روی زمین گذاشت. دعای عمه صدیقه هم برای تو اینه عزیزم که همیشه تو زندگی در بهترین و راست ترین مسیرها قـــــدم برداری حدیث جونم. الهی آمین اینم عکس های راه رفتن ات عزیزدلم تو این عکس عاشق برنامه عموپورنگ به خصوص شخصیت خواهر سلطان یعنی : نفس بــــــابـــــا، دختـــر بـــــابــــــا، خــــوشگل بــــابـــــــــا شدی و ...
24 بهمن 1392

❊ سیزده ماهگی/میلاد رسول خدا و مهمونی❊

                       حدیث خوشگلم 13 دهمین ماهگردت مباااااااااااااااااارک دیروز یکشنبه مصادف با 17 ربیع الاول ، میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صلی) ، همگی دور هم جمع بودیم .خلاصه جای همه ی دوستان خالی ... گل سرسبد مهمونامون هم حدیث خانم بودن که دیروز وارد 13 ماهگی شدند. حدیث جونم، ان شاالله همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه دخترکم. اینم دخترمون، درحال بوس کردن در آینه قربون اون نگاهت بقیه ادامه مطالب اینجاهم به دستای خوشگلت لاک زده بودم ، که وقتی بهت میگفتم لاکات کو!!...
30 دی 1392
1